دیوانه ای از قفس پرید!

دیوانه ای از قفس پرید!

 

دفعه بعد برای پرداخت پول جریمه چه می کنیم!؟

 

جریمه بهانه است، مسئله چیز دیگریست!

 

بدرود...

وقتی برای تهیه پول جریمه دادگاه، سراغ دوست قدیمی دوران میوه فروشی رفتیم و از او قرض گرفتیم، فکر نمی کردیم که او ساده و بی منظور ناگهان بپرسد: «دفعه بعد چکار می کنی!؟» و وقتی پرسید و با چشمهایش زل زد به چشمانمان، نتوانستیم پاسخی برای او پیدا کنیم. با خود گفتیم پنج سال پیش، کسانی که بیشترین سود و منافع را در دوران هشت ساله اصلاحات برده بودند، سکوت کردند و ما که هنوز داغ و زیان توقیف و سوختن «نامه ای برای امشب» بر تنمان بود، دفاع و اعتراض کردیم، و حال بابت آن دفاع و اعتراض باید هزینه پرداخت کنیم. گفت: «کسی که قرض می کند تا جریمه نوشتن و دفاع از قدرتمندان و بزرگان را پرداخت کند دیوانه است» و سر تکان داد و گفت: «مواظب باش به سرنوشت اوسا محمد بنا دچار نشوی»  و او که یک زمانی در میوه فروشی شاگرد بود و اینک بارفروشی در میدان میوه و تره و بار است گفت: «اوسا محمد بنا، رودست بزرگان را خورد و بازیچه بزرگان شد و در میدان میرچقماق و روبروی چشم بزرگان و مناره هایی که ساخته بود به دار آویخته شد» و گفت: «مبادا آخر جریمه...

 

تبصره اول: بدرود... به همین سادگی

 

تبصره دوم:

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا